طنزمون (۲) : بانکی ها


سریال «بانکی ها» رو دیدین؟
نه!نه! ...منظورم این نیست که خدای نکرده می شینین پاش. منظورم به طور تصادفیه...
ولی من ده پونزده قسمت اول رو واقعا می نشستم پاش! هی می گفتم اولشه ، راه میفتن... اما هر روز دریغ از دیروز!
فیلمنامه های بی سر و ته بی معنی...اصلا معلوم نیست حرف حسابش چیه (حالا اینکه چطور این حرفو بزنه پیشکش)
بازیگرای لوس اعصاب خورد کن (منهای شراره درشتی و تا حدودی یکی دوتای دیگه)...حتی دکورش هم ـ با اینکه طراحش همونه ـ نسبت به «بدون شرح» پس رفت زیادی داشته. تنها نکته مثبتش موسیقیشه و ـ با کمی اغماض ـ کیفیت فنیش...

خلاصه ش که درسته مهدی مظلومی، کارگردان، با سریالش نتونست ما رو بخندونه ولی توی مصاحبه ش به قهقه مون میندازه! به خصوص اونجایی که میگه «استقبال مردم خیلی خوب بوده»

طنزمون (۱)

خب به سلامتی انگار استعداد طنز سریال سازهای تلویزیون خوبمون بدجوری شکوفا شده. چپ و راست انواع ریز و درشت سریالهای طنز (اونم از نوع روتین) عین قارچ تو این کانال و اون کانال سبز میشن. ماشالا ماشالا یکی از یکی بانمک تر و دلبرتر.
یه مشت کور و کچل می افتن به جون هم و جیغ و ویغ و های و هوی و واسه خالی نبودن عریضه یه خورده قر و قمیشم قاطیش می کنن و... این شد طنز! چیزی به اسم ـ گلاب به روتون ـ «فیلمنامه» هم که اصلا حرفشو نزن.
به حول و قوه الهی سور و سات عروسی و خواستگاری و اینام همه تکمیل و خلاصه از ساعت ۸ تا ۱۱ شب از کانالای مختلف همینجور شادی و نشاط تو حلقمون می کنن...

خدایا این خوشی رو از ما نگیر!

بیخود شلوغش نکنین آقا!
دانشجو کجا بوده؟! یه مشت اراذل و اوباش بوده ن همه شون. دیشب خودم تو تلویزیون دیدم. خودشون با زبون خودشون داشتن می گفتن گول خورده ن. این تلویزیونای وابسته خودفروش تحریکشون کرده بوده ن.
لباس شخصی کدومه؟! نیروهای آنتظامی با متانت تمام داشتن محترمانه خواهش می کردن که این بچه قرتی های گیس بلند بی سر و پا دست از شلوغ بازی و هوچی گری بردارن. اونم به خاطر چی؟... فقط و فقط آرامش مردم.
ولی مگه اینا ول می کردن؟ آتیش روشن کرده بودن ؛ عین وحشیا دورش می چرخیدن و سنگ پرت می کردن. یه بسیجی بیچاره رو هم زده بودن لت و پار کرده بودن...
آخه انصافم خوب چیزیه!...