-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 تیرماه سال 1382 10:48
«...اگر به دیده انصاف بنگریم باید بگوییم که شهرت و عظمت کورش از فتوحات او نیست؛ زیرا قبل از او بابل و آشور پادشاهانی بزرگ و جهانگیرانی نامی داشتند. اهمیت و شهرت جهانگیر کورش به خاطر سلوک و رفتاریست که وی با ملل مغلوب داشت و چنین رفتار دادگرانه ای در مشرق زمین بی سابقه بوده است. کورش سیاست ظالمانه پادشاهان سابق به خصوص...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 تیرماه سال 1382 20:36
دانشجویان دستگیر شده در خطر اعدام
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 تیرماه سال 1382 10:16
ده میلیون پول میخوان تا پسرشو آزاد کن. از دانشگاه هم اخراجه. پست دولتی هم هیچ وقت نمیتونه بگیره. تمام فامیل پول گذاشتن. خودشونم که هر چی داشتن فروخته ن. نه میلیونش جور شده... خانومه تو تاکسی تعریف می کرده...
-
طنزمون (۲) : بانکی ها
یکشنبه 8 تیرماه سال 1382 22:40
سریال «بانکی ها» رو دیدین؟ نه!نه! ...منظورم این نیست که خدای نکرده می شینین پاش. منظورم به طور تصادفیه... ولی من ده پونزده قسمت اول رو واقعا می نشستم پاش! هی می گفتم اولشه ، راه میفتن... اما هر روز دریغ از دیروز! فیلمنامه های بی سر و ته بی معنی...اصلا معلوم نیست حرف حسابش چیه (حالا اینکه چطور این حرفو بزنه پیشکش)...
-
طنزمون (۱)
جمعه 6 تیرماه سال 1382 11:52
خب به سلامتی انگار استعداد طنز سریال سازهای تلویزیون خوبمون بدجوری شکوفا شده. چپ و راست انواع ریز و درشت سریالهای طنز (اونم از نوع روتین) عین قارچ تو این کانال و اون کانال سبز میشن. ماشالا ماشالا یکی از یکی بانمک تر و دلبرتر. یه مشت کور و کچل می افتن به جون هم و جیغ و ویغ و های و هوی و واسه خالی نبودن عریضه یه خورده...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 تیرماه سال 1382 17:45
بیخود شلوغش نکنین آقا! دانشجو کجا بوده؟! یه مشت اراذل و اوباش بوده ن همه شون. دیشب خودم تو تلویزیون دیدم. خودشون با زبون خودشون داشتن می گفتن گول خورده ن. این تلویزیونای وابسته خودفروش تحریکشون کرده بوده ن. لباس شخصی کدومه؟! نیروهای آنتظامی با متانت تمام داشتن محترمانه خواهش می کردن که این بچه قرتی های گیس بلند بی سر...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 تیرماه سال 1382 11:59
اینم فعلا اسم نداره!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 تیرماه سال 1382 16:58
وای چه هوای گندی! پاتو میذاری بیرون انگار سرتو گرفتی رو شعله گاز! حیف که به عمر ما قد نمیده ؛ وگرنه ایتالیاییا دارن با استفاده از تکنولوژی فضا و این صوبتا! یه جور لباس می سازن که بدنو در مقابل تغییرات شدید دما مصون می کنه و ملت تو آتیش بارون تابستون می تونن بیان تو خیابون قر بدن... فکرشو بکن... راستی سر راه حتما یه...
-
دوستامون !!
شنبه 31 خردادماه سال 1382 13:14
یکی از همون شبها : ...اما گروه دیگر [انصار] جالب تر از همه به نظر می رسند. جوان هایی با موهای ژل زده، ریش های دیجیتال و مدل موی خورشیدی با شلوار جین و تی شرت های رنگارنگ که فقط با دقت می توان بی سیم ها را در جیب های پهلویی آنها تشخیص داد. آنها از میان پیاده روها رفت و آمد می کنند و خود را میان جوانان جا می زنند......
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 31 خردادماه سال 1382 11:18
این عکسا به فکر فرو می بردش. سرشو با ناباوری تکون میده. ـ نمی دونی چه آدمایی ان... یکی شون با ما هم سلولی بود... یه پسر هیجده ساله...نمی دونی با چه آرامش و متانتی با توده ای ها بحث می کرد...حکم اعدامشو صادر کرده بوده ن... انگار نه انگار. نمازشو می خوند ؛ دعاشو می کرد... چه آرامشی! تا دو ـ سه روز بعد اعدام می شد... یه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 خردادماه سال 1382 18:45
آخه چه جوری ممکنه؟؟!!... آدم واسه چه هدفی ممکنه یه همچین زجری رو به جون بخره؟؟؟... آخه... چطور ممکنه...؟؟!
-
کشفمون
جمعه 30 خردادماه سال 1382 13:04
این «جد و آبا د » که نقل دهن ماست (به خصوص موقع ناسزا افشانی!) اصل ـ و درستش ـ «جد و آبا ئ ه»!
-
تقدسمون
جمعه 30 خردادماه سال 1382 12:11
« ...قدیمی ترین نمونه رامی توان در نمازسراغ گرفت. مادربزرگ بیچاره ام یک عمر واژگانی را بلغور می کرد که معنای شان را نمی دانست و بسیاری نیز هم اکنون راهش را ادامه می دهند. حالا برو بپرس چرا [نماز را] فارسی نمی خوانید؟ مگر اوسا کریم فارسی بلد نیست؟ !! داستان ساده است: آشنایی زدایی یکی از راه های مقدس سازی و کشیدن خط...
-
مفسرمون
چهارشنبه 28 خردادماه سال 1382 15:09
اون شب زیاد نترسیدم. حتی یه جورایی به نظرم هیجان انگیز اومد... بعد که فهمیدم همون موقع سه نفر از مردم توی پارکو با چاقو تیکه پاره کرده ن تازه فهمیدم چه خطری از بیخ گوشم گذشته... از یه طرفم این تلویزیونای الدنگ ، خون آدمو به جوش میارن... مرتیکه الاغ!... سه ساعت با آب و تاب ، نامه ابراهیم نبوی به خامنه ای رو می خونه ؛...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 خردادماه سال 1382 01:14
خونه که شلوغ بود بیرون آروم به نظر میومد ؛ گفتیم دیگه تموم شد... حالا که خونه ساکت شده ... صدای تیر اندازی میاد... یکی دو بارم انفجار... موتور پشت موتور... انگار دارن با بلندگو هشدار میدن... شایدم با بی سیم حرف می زنن...صدا مبهمه...
-
نخبه هامون
دوشنبه 26 خردادماه سال 1382 14:52
بعید می دونم مسوولین دلسوز مملکت اسلامیمون از فرار مغزها ککشونم بگزه ؛ هر چی میانگین سطح هوشی مردم پایین بیاد کار اونا و مشتریاشون راحت تر هم می شه! عسل درباره مهاجرت نخبگان مطلب جالب ـ و غم انگیزی ـ توی وبلاگش گذاشته...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 خردادماه سال 1382 13:34
« پریشب یه انصاری از یکی از دانشجو ها کمک خواست گفت:بیا این موتور رو بلند کنیم.دانشجو میره همین که خم شد موتور رو برداره انصاری با کوکتل مولوتف از پشت کوبید تو سرش. تمام سر و صورت دانشجوئه به طرز وحشتناکی سوخته...» سروش خیلی خوب می نویسه...
-
مصلحتمون
یکشنبه 25 خردادماه سال 1382 18:39
«دیروز در شرایطی که افکار عمومی تحت تاثیر حوادث اخیر دانشگاه ها قرار داشت ، جمله کوتاهی از رئیس محترم مجمع تشخیص نظام در خطبه های نماز جمعه تهران به چاپ رسید که شایسته نیست در لابلای اخبار روز گم شود. ایشان پس از تاکیداتی درباره لزوم «قاطعیت» در برخورد با ناآرامی های اخیر ، گریزی هم به روابط ایران . آمریکا زده...
-
تظاهراتمون
شنبه 24 خردادماه سال 1382 15:12
ما همون دور و بریم. دیشب هم خبر مرگمون رفته بودیم گردش...الکی الکی داشتیم سقط می شدیم!! تو این دو سه شبه سر و صدای بوق و ماشین و موتورو می شنیدیم؛ اما خب شنیدن کی بود مانند دیدن!... دیشب موقع برگشتن نزدیکای ساعت ۱۰:۳۰ تو پیاده رو ، یه سیل حدودا پنجاه نفری از جوونا سرازیر شد. به سرعت باد داشتن فرار می کردن و در همون...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 خردادماه سال 1382 14:18
یار دبستانی من (یک فلش به مناسبت ۱۸ تیر)
-
خریدمون
جمعه 23 خردادماه سال 1382 12:16
از یکی از این دست فروشای انقلاب «کلیات عبید زاکانی» رو خواستم. گفت دو هزار و پونصد. یه ساعتم معطلمون کرد که بره از انبار بیاردش. فرداش چـند جای دیگه قـیمت کردم. دو تومن بود : ــ قاضی ، قوم خود را گفت: ای مردم! خدای را شکر کنید. شـکر کردند و گفتند این سپاس از بهر چه باشد؟ گفت: خدای را سپاس دارید که فرشتگان را نجاست...
-
ملتمون
پنجشنبه 22 خردادماه سال 1382 13:24
ملت غیور ایران یه اخلاق بانمکی دارن : وقتی یکی ازشون می دزده ، حقشونو از یکی دیگه می دزدن!!
-
گرافیکمون
پنجشنبه 22 خردادماه سال 1382 13:07
پوسترا و بیل بوردها و بسته بندیا همون آشغالایی ان که همیشه بودن ، ولی جلد کتابا (منهای کتابای درسی و دولتی) نسبت به دو ـ سه سال قبل ، پیشرفت حیرت انگیزی کرده ن... آدم حظ می کنه جلوی ویترین کتاب فروشی ها وایسه... امروز توی ویترین یکیشون یه کتابی دیدم به اسم «شاه گوش می کند» نوشته «ایتالو کالوینو»...آی جلدش دلبر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 خردادماه سال 1382 11:25
مجموعه گزارش های مرتبط با ناآرامی دانشجویان در اطراف کوی دانشگاه تهران
-
حرف زدنمون
سهشنبه 20 خردادماه سال 1382 16:37
بر اساس نتایج به دست اومده از یک سری تحقیقات دانشگاهی معلوم شده که مردها نسبت یه زنها یکنواخت و عوامانه تر حرف می زنن و لهجه های محلی غلیظ تری دارن و در مقابل زنها از گنجینه لغت بزرگتری برخوردارن و روان تر صحبت می کنن!
-
تلویزیونمون (۲)
سهشنبه 20 خردادماه سال 1382 08:32
نظر سنجی در مورد پاورچین : بررسی نظر بینندگان در خصوص بازی هر یک از هنرپیشههای سریال طنز پاورچین حاکی از ایناست که جواد رضویان (داوود برره) با 96 درصد، مهران مدیری (فرهاد برره) با 92 درصد و سحرولدبیگی (شادی) با 84 درصد رتبههای اول تا سوم را به خود اختصاص دادهاند. درصد محبوبیتبازیگران دیگر در...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 خردادماه سال 1382 15:17
در روز به چند تا وبلاگ سر می زنین؟
-
دو کلمه از مادر عروس !
جمعه 9 خردادماه سال 1382 00:48
الان که این پست قبلی رو خوندم دیدم ـ بیخودی! ـ چه لحن معترضانه ای گرفته به خودش؛ در حالی که قصد من اصلا این نبوده . یعنی از دید من زیاد شدن وبلاگها (با هر موضوع و کیفیتی) خیلی هم خوبه. کمترین فایده ش اینه که آدمو وامی داره خلاقیتشو به کار بندازه ؛ یاد بگیره چه جوری می تونه با دیگران ارتباط برقرار کنه و مهمتر از همه...
-
این همه وبلاگ...
پنجشنبه 8 خردادماه سال 1382 18:59
واسه چی وبلاگ می نویسی؟... اصلا چه جوری شد که به سرت زد یه وبلاگ باز کنی؟ اول حرفت اومد یا وبلاگت؟... فکر می کنی چیزایی میدونی که باید به بقیه یاد بدی؟ چیزی می بینی که باید به بقیه نشون بدی؟می خوای درد دل کنی؟خواستی دیده بشی؟... دوست داری چند تا بازدیدکننده داشته باشی؟...چند تا داری؟...فکر می کنی چرا میان دیدنت؟ می...
-
تلویزیونمون (۱)
یکشنبه 4 خردادماه سال 1382 18:59
پیشزمینه ای که گروهی از عوامل سازنده مجموعه در کنار هم با بدون شرح ایجاد کرده بودن باعث شده بود خیلی از بیننده ها انتظار دیدن ــ به قول بچه ها گفتنی ــ بدون شرح ۲ رو داشته باشن اما با شروع پخش این سریال با نوع دیگری از طنز روبرو شدیم. نوعی از طنز که به گفته کارگردانش در اون نخواسته بودن بیننده رو به هر بهانه ای...